شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

-شهادت

+ ديش تو بارك نشته بودم هي گريه زاري ميكردم وميگفتم من تنهام چراااا بزرگ شدم كاشكي بزرگ نميشدم بعدا دختر بچه كوچولويي 7 ساله اومد دستاشو گذاشت رو دستم گفت چرا گريه ميكني گفتم هيچي كوچولو همينطوري دختر كوچولو يه نگاه بهم كردو گفت تو تنها نيستي خدا بلا سرته بعد سرشو انداخت بايين رفت اي روززگارررررر
http://mazandnumeh.parsiblog.com/MLink/?5962011
-شهادت
رتبه 95
1 برگزیده
573 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top